Web Analytics Made Easy - Statcounter

دستش را جلوی صورتش می‌گیرد که کسی اشک‌هایش را نبیند. می‌گوید که حتی همسرم هم اشک‌هایم را ندیده است. همکارانش دلداری‌اش می‌دهند که خدا بزرگ است. یکی می‌گوید: «شاید مأمور شهرداری وجدان داشت و بساطت را به مأموران مترو داد. آن وقت می‌توانی تحویل بگیری...». دیگری می‌گوید: «والله تو مرد تمام ما هستی و فقط نامت زنانه است؛ وگرنه که مثل یک مرد از صبح تا شب داری کار می‌کنی و جان می‌کنی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

..».

به گزارش شرق، او حالا با بغض حرف می‌زند. بغضی فروخورده که قرار است بعدا به غم‌بادی دردناک در گلویش تبدیل شود. خودش این‌طور می‌گوید که هر بار بغض می‌کند و راه گریه‌اش را می‌گیرد، تا ماه‌ها غم‌باد و توده‌ای در راه گلو دارد؛ «دیروز کنار متروی مولوی، مأمور شهرداری تمام جنس‌ها و داروندارم را با خودش برد. من حتی بساط هم نکرده بودم، هیچ راه‌بندانی نداشتم و فقط یک جنس را از داخل نایلونی بیرون آورده بودم که به یک مشتری تلفنی نشان دهم. مأمور شهرداری بساطم را از دستم کشید. وقتی اعتراض کردم و گفتم که به خدا باید اجاره خانه بدهم، کلام زشت و زننده‌ای گفت و رفت. از دیروز همه جا رفتم. از مأمور مترو و کارکنان منطقه از شهرداری پرس‌وجو کردم. هیچ‌کس سراغی از جنس‌هایم ندارد».

او یک زن سرپرست خانوار، با همسری که دو ماه است تصادف کرده و خانه‌نشین شده، تمام بار معیشت خانواده را یک‌تنه به دوش می‌کشد؛ باری که این روز‌ها کمر بسیاری از مردان و زنان را خم کرده است. کرایه خانه چهار میلیون‌تومانی در ماه را پرداخت می‌کند. فرزندانش را هم بزرگ می‌کند. می‌گوید: «ارزش تمام بساطش یک میلیون تومان بوده؛ اما همین مبلغ را به‌سختی به دست آورده است. با دست‌فروشی در مترو توانسته هزینه هشت میلیون‌تومانی جراحی پلاتین پای همسرش را به‌تن‌هایی پرداخت کند. فکر نکنید کار در مترو و دست‌فروشی در واگن‌ها کار سختی است. مسافران هم گرفتارند و نمی‌توانند خرید کنند. خیلی وقت‌ها بدون فروش به خانه می‌روم و با سلام و صلوات روز بعد را شروع به کار می‌کنم؛ چرا مأمور شهرداری این کار را کرد؟ من که اذیت و آزاری نداشتم. حالا پول اولیه را چطور جور کنم؟ دستم را جلوی چه کسی دراز کنم که برای خرید و بساط‌کردن کمکم کند؟».

دوباره بغض می‌کند، همکارانش در ایستگاه دورش را می‌گیرند و من با دنیای سیاهی از فکر و علامت سؤال می‌مانم که حالا با وجود فیلتر‌شدن فضای مجازی که امید بسیاری از زنان سرپرست خانوار برای کسب روزی و فروش محصولات‌شان بود، چرا عرصه‌های این‌چنینی برای زنانی که نمی‌توانند در فضای مجازی کار کنند، مهارت یا علمش را ندارند، ابزار و گوشی‌های امروزی را ندارند و مهم‌تر از همه مشکلات معیشتی دارند، تنگ و تنگ‌تر می‌شود؟ مگر شهردار تهران نمی‌گوید که سیاست کلی در مواجهه با دست‌فروشان بر احترام‌گذاشتن بر آن‌ها تکیه دارد؟

مگر جرقه و فکر ساماندهی دست‌فروشان در مدیریت شهری فعلی ایجاد نشده است؟ پس چرا بساط یک زن که خرج خانواده را می‌دهد، باید با فحش و برخورد تند گرفته شده و به این زن اطلاعاتی داده نشود که وسایلش را (حتی با دادن جریمه) از کجا می‌تواند تحویل بگیرد؟ چرا یک زن باید برای پیدا‌کردن و تحویل‌گرفتن جنس‌هایش مضطرب و نگران، ساعت‌ها و روز‌های زیادی دوندگی کند؟

اگرچه خبر‌های فراوانی از ساماندهی دست‌فروشان دیده می‌شود؛ اما آنچه صاحبان این شغل می‌گویند، به نظر می‌رسد در عمل چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد.

پای درد‌دل این زنان که می‌نشینیم، می‌بینیم که بسیاری از آن‌ها نمی‌خواهند که دست‌شان را جلوی بیگانه یا دوست و آشنا دراز کنند. خودشان کار می‌کنند، خرج خانه و خانواده را می‌دهند. فرزندشان را با پدر بیمار یا بدون پدر بزرگ می‌کنند، یک کلام، ختم کلام، بچه‌های‌شان را با آبرو بزرگ می‌کنند، صورت‌شان را با سیلی سرخ می‌کنند؛ اما سنگ‌اندازی‌های این‌گونه از سوی شهرداری یا هر نهاد دیگری می‌تواند آن‌ها را علاوه بر مقروض‌کردن، نگران و مضطرب کند.

این‌گونه زنان آبرو‌دار و زحمتکش کم نیستند. اگر در شرایط فعلی امکان حمایت از این افراد را نداریم، بودجه‌مان کافی نیست یا هر بهانه دیگری که هست، سد راه امرار معاش‌شان نشویم و سنگ‌اندازی نکنیم. جامعه برای این زنان به اندازه کافی نا‌امن هست، ما فضا را برای آن‌ها ناامن‌تر نکنیم.

این کلمات را به این امید می‌نویسم تا شاید بساط این زن دست‌فروش به او تحویل داده شده و در نهایت بر هیچ زن دست‌فروشی، اعمال خشونت نشود.

منبع: فرارو

کلیدواژه: دستفروشی در تهران مأمور شهرداری دست فروش

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۵۲۳۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشکلات روانشناختی چه ارتباطی با چاقی دارد؟

هانیه شهرابی فراهانی، روانشناس بالینی با اشاره به شرم ناشی از اضافه وزن در زندگی گفت: هر چند که اضافه وزن به خودی خود، مشکلات سلامتی زیادی به همراه دارد؛ اما مسائل روانشناختی ناشی از چاقی و اضافه وزن بیشترین آسیب را به زندگی اجتماعی یک نفر وارد می‌کنند. افرادی که اضافه وزن دارند، به خصوص کسانی که از کودکی دچار این مشکل شده اند، به جز بیماری‌های جسمی مثل دیابت و فشار خون بالا، متاسفانه در معرض مشکلات روانشناختی مثل مشکلات عزت نفس، احساس نقص و شرم، احساس بی کفایتی و بی ارزشی هم قرار می گیرند. 

او در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود همه آسیب‌هایی که اضافه وزن برای افراد دارد، خیلی‌ها در کاهش وزن موفق نیستند، بیان کرد: بررسی‌های زیادی نشان می‌دهند افرادی که دچار اضافه وزن هستند، به شکل متفاوتی فکر می‌کنند و وقتی مدل ذهنی و روش فکر کردن این افراد تغییر می‌کند، می‌توانند به شکل با ثباتی وزنشان را کم کنند.

شهرابی افزود: این افراد معمولاً از دوران کودکی یا اوایل نوجوانی خودشان را خیلی چاق تصور می‌کرده اند و تصویری که از خودشان دارند تقریبا تناسبی با واقعیت ندارد. خیلی از افرادی که دچار اضافه وزن هستند، از خوردن به عنوان روش اصلی تنظیم هیجان استفاده می‌کنند. مثلاً وقتی مضطرب هستند بیشتر غذا می خورند یا وقتی خسته هستند سعی می کنند با غذا خوردن خستگی را از تن به در کنند. 

او گفت: خیلی‌ها، شب‌ها بیشتر سراغ خوردن می‌روند. تفاوت خوردنِ هیجانی با خوردن از سر گرسنگی این است که در خوردن هیجانی موضوع برطرف شدن میلِ گرسنگی نیست. خیلی وقت‌ها حتی فرد از غذا خوردن لذت نمی‌برد؛ بلکه صرفا غذا یا خوراکی می خورد تا هیجانش را تنظیم کند. انگار غم، خشم و اضطرابش با خوردن برطرف می‌شود. نه تنها خوردن کمکی به تنظیم هیجان نمی‌کند، بلکه باعث می‌شود فرد احساس گناه زیادی نسبت به رفتارش و خشم زیادی از خودش که پرخوری کرده تجربه کند.

شهرابی اظهار کرد: از بین تمام هیجان ها، شرم هم به دفعات بیشتر و هم با شدت بیشتری در افراد مبتلا به چاقی تجربه می‌شود. فردی که با چاقی دست و پنجه نرم می‌کند ناخواسته بیشتر اتفاقات بد و خنثی در زندگی را به چاقی ربط می‌دهد.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

دیگر خبرها

  • با این پنج توصیه متخصصان راحت‌تر بخوابید
  • سرکوب دانشجویان آمریکایی توسط پلیس نقاب دروغین حقوق بشر را از چهره ایالات متحده انداخت
  • راهکارهایی برای عقب انداختن یائسگی در طب سنتی + ویدئو
  • ساماندهی کودکان گل فروش در حاشیه بهشت زهرا (س)
  • چرا برخی زنان باردار مُهر می‌خورند؟
  • مشکلات روانشناختی چه ارتباطی با چاقی دارد؟
  • چرا برخی مادران باردار مُهر می‌خورند؟
  • کدام فلفل‌ها از همه تندتر هستند؟
  • ۶ اشتباه رایج بعد از غذا خوردن
  • 6 اشتباه رایج بعد از غذا خوردن